روزی که بهار بیاید ...
تا بهار نیامده باید خاکهای باغچه دلهامان را زیر و رو کنیم بذری بپاشیم ، آبی بدهیم و در انتظار بهار بمانیم .
بهار فصل بذر پاشیدن نیست .
فصل به جوانه نشستن است . فصل شکفتن و روئیدن است .
بهار که بیاید دیگر بذری به کار نخواهد آمد . باید قبل از آمدنش دلهایمان را زیر و رو کنیم .
هرچه وسعت دلهامان بیشتر ، گلهای نیکوی باغچه مان بیشتر و زیباتر.
هرچه دلمان آسمانی تر ، گلهای باغچه مان زنده تر و شاداب تر.
در گوشه ای از باغچه دل بذر ایمان بکاریم و در گوشه ای نهال تقوا بنشانیم .
دانه های گل عفاف و حیا را در گوشه ای بیافشانیم .
باغچه را با دانه گل " عشق به ولایت " تزیین کنیم و قدری هم آب صداقت و اخلاص بر آنها بپاشیم تا بهتر بروید و باغچه مان زیباتر شود و بهار ، باغچه وجودمان را بپسندد و به میهمانی دلمان بیاید .
میگویم روزی که بهار بیاید باغچه بی بذر میماند و پوسیده .
باور کنید که بهاری نخواهد شد بهار به چنین باغچه ای سر نخواهد کشید .
روزی که سبز ترین و زنده ترین بهار هستی بیاید ، روز که روشنترین آیه پرورگار ظهور کند ،
آنروز دیگر ایمان کسی که از قبل ایمان نیاورده فایده ای نخواهد داشت .
آنروز روزیست که مجرمین به سیمایشان شناخته میشوند .
روزی که چهره ها فریاد میزنند و آنچه دردرون دارند بر آینه ظاهر و هویدا میکنند .
باییم با نور معرفت آشنا شویم .
بیاییم نورانی شویم و بهاری شویم و دعا کنیم ، جرا که بهار می آید با همه سبزی اش .
با همه روشنی اش .
و سلام به نور خدا که هرگز خاموش نمیشود .
سلام به ذخیره آخرالزمان . سلام به مهدی . به عزیز خدا ، به حبیب خدا .
میلاد محمد (ص) دیباچه زرین کتاب حقیقت بود و عنوان صحیفه رسالت .
ربیع الاول ، بهار سالهای نیکو و پربار و نورانی تجلی خداوند در زمین بود.
محمد (ص) زاده شد تا جهل و جور بمیرد .
پای به عرصه گیتی نهاد تا جاهلیت را از صحنه زندگی ها بگریزاند .
چشم به جهان گشود تا چشم جهان را به روی فروغ وحی بگشاید .
قدم به عالم گذاشت تا دنیا را د رقدم جلوه های ابدیت بیفکند و قدوم دوران حیات طیبه را نوید دهد .
محمد (ص) د رماه ربیع می آید و همراه با خود ربیع قلوب و بهار جان ها و طراوت ایمان را به همراه می آورد .
از نسل ابراهیم بت شکن ،
از سلاسه پاکان ،
از دامن آمنه عفیف ،
از مکه معظمه ،
از خانه خدا می آید.
مردی ست از تبار پاک ابراهیم .
آخرین حلقه از سلسله نورانی رسولان .می آید
تبر ابراهیم بر دوش ،
عصای موسی در دست ،
قلب مسیح در سینه ،
عزم نوح در اراده ، صبر ایوب در دل ،
زیبایی یوسف در رخسار ،
حکمت لقمان بر زبان ،
حکومت داوود و سلیمان در سایه قرآن
اما روزهایی از پس امروز آمده اند تا با گردش روزگار فرزندی از ان سلاسه پاک متولد شود . فرزندی از خانواده وحی و رالتی همچون جدش یابد و احیای سیره نبوی قرار گیرد . ای صادق آل پیامبر (ص) ! تو با بیانی بلیغ و کلامی فصیح ، زبان رسای اسلام بودی .چهره فروزان اهل بیت بودی و وارث علوم رسالت .
از سلاسه پیامبران بودی عطر و بوی پیامبر را میدادی و مهابت و شکوه او را داشتی .
ای خورشید مدینه دانش ! کدام معلمی را میتوان نام برد که به اندازه تو تربیت یافته و مکتب عترت را داشته باشد .
کدام حوزه است که شاگرد ی تو بر سر در آن نقش نبسته باشد و کدام فقیه است که خوشه چین خرمن حدیث تو نیست .
ای خدای پیروان راستین محمد(ص) از تو میخواهیم قلب های مسلمین را مستحکم گردانی که نجات امت محمد (ص)در این است .